ثمره عمر آدمی یک نفس است و آن نفس از برای یک همنفس است گر نفسی با نفسی هم نفس است آن یک نفس از برای عمری بس است...
حواست هست؟
شهریور است...
کم کم فکر باد و باران باش...
شاید کسی تمام گریه هایش را برای پاییز گذاشته باشد...
اختراع تلفن بزرگترین خیانت به بشریت بود
خداحافظی باید رو در رو باشد
گاهی اوقات اشک ها، آدم ها را بیدار میکنند..
لعنت بر خداحافظی های تلفنی
حسرت یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم
حسرت یعنی تو
که در عین بودنت داشتنت را آرزو می کنم...!
همه آنهایی که مرا می شناسند
میدانند چه آدم حسودی هستم
و همه آنهایی که تو را می شناسند...
لعنت به همه آنهایی که تو را می شناسند
گاهی اوقات یاد بعضی ها ناخوداگاه لبخندی روی لبانت می نشاند
چقدر زیباست این لبخندها و چه دوست داشتنی هستند این بعضی ها
بگذار بگویم ناب ترین جای دنیا آغوش توست
جایی میان دو بازوانت
روی قفسه سینه ات
مماس با قلبت
همون قلبی که همه زندگی منه...
من میترسم،
از اینکه شتر عشق تو، دم خونه ی من نخوابه،
اونوقته که منتظر نمیمونم، خودم میام دنبالت.......
اگه دیدیش بهش بگو بیاد اینجا چرت بزنه..........
یادم باشد امشب بعضی از آرزوهایم را دم در بگذارم
تا رفتگر ببرد! بیچاره او
ما بقی را هم نقدا" با خود به گور می برم
ما بقی همان " آرزوی با تو بودن " است
نترس جانکم!
حتی آرزوی داشتنت را هم به کسی نمی دهم..
از تنهایی ام شکایتی ندارم!
راستش فقط شباهنگآم که در آغوشش می گیرم
حس می کنم جآی ِ کسی در زندگی ام خالی است..!!
ما گنهکاریم آری جرم ما هم عاشقیست
آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست کیست
زندگی بی عشق اگر باشد همان جان کندن است
دم به دم جان کندن ای دل کار دشواریست نیست؟
قیصر امین پور
به سلامتی پسریکه توخیابون عشقش رو دو دست یکی دیگه دید وداد زد اهای غریبه مواظب عشقم باش دختره هم اون روبا انگشتش به پسره نشون داد گفت میشناسی انگار دیونست
بعضی وقتهادلم میخوادکه یکی ازم اجازه بگیره که وارده تنهاییم شه
منم بهش اجازه ندم
واون بی تفاوت به اجازه ندادنم بیادتوخلوتموبغلم کنه وببوستم وبگه:
مگه من مردم که توتنهاباشی...
آنکه می رود فقط می رود..
ولی آنکه می ماند درد می کشد،
غصه می خورد،
بغض می کند،
اشک می ریزد و تمام این ها روحش را به آتش می کشد و
در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود....
آری، این است خاصیت عشق یک طرفه.....
هر لحظه بهانه تو را میگیرم
هر ثانیه با نبودنت درگیرم
حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی
من یکطرفه برای تو میمیرم...
شکستن دل به شکستن استخوان دنده می ماند.
از بیرون همه چیز رو به راه است،
اما...
هر نفس درد است که می کشی...
گفته بودی برایت چیزی بنویسم
چیزی نمی نویسم!
چشم هایم را که بخوانی
برای سال ها از تو نوشتن کافی است...