محض خنده

سه حرف دارد
اما برای پرکردن تنهائی من حرف ندارد
"خدا"

مینویسم نامه ای و روزی از اینجا میروم با خیال او ولی تنهای تنها میروم
در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی شاید او حتی بگوید لایق من نیستی!
مینویسم من که عمری با خیالت زیستم گاهی از من یاد کن حالا که دیگر نیستم

خسته ام خسته... فقط نپرس چرا؟؟؟
باید تک تک ارزوهایت بر باد رفته باشد
تا بدانی وقتی میگویم خسته ام یعنی چه!!!

خدایا...
خواستم بگویم تنهایم،
اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد؛
چه کسی بهتر از تو...؟

قشنگترین عشق, نگاه خداوند به بنده هاشه, سپردمتون دست همون نگاه,,

به سلامتی حرفایی که هیچوقت به زبون نمیان و بغضایی که هرگز شکسته نمیشن!

مساحت خلوتم را پر کن، عمودی یا افقی فرقی نمی کند،
همین که ضلعی از چهار دیواری ام باشی کافیست!

هر نفس، درد است که می کشم...
ای کاش یا بودی، یا اصلا نبودی...
این که هستی و کنارم نیستی...
دیوانه ام کرده...!!!

 

دوست داشتم جایه خالیت با خودت پر می شد...

نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم. تو همیشه دعوتی، رأس ساعت دلتنگی.

در خیال من بمان؛ اما خودت برو...
آنکه در رویای من است، من را دوست دارد؛ نه تو!
عجیب است دریا، غرقش که می شوی
پس می زند تو را...
مثل تو...

برای همه خوب باش،
ان که فهمید همیشه کنارت خواهد بود و
آن که نفهمید، روزی دلش برای خوبی هایت تنگ می شود..

آخ که سخت ترین کار دنیا بی محلی کردن به کسی است که باتمام وجود دوستش داری...

بیا سر مزار من
آروم و آهسته عزیز
طاقت گریه ندارم
اشکی برای من نریز
می خوام بگم دوست دارم
حتی اگه جدا باشیم
این همه فاصله کمه
اگه به یاد هم باشیم...

خسته ام.. نه از راهی که آمده ام، یا انتظاری که گاه امانم را میبرد...
خسته ام از تکرار ندیدنت..

متنفرم....
از خیابانی که در آن فروش مواد آزاد...
ولی گرفتن دستان عشقت.... "جرم" است...

من شعر نمی گویم
آنچه می خوانی،
شکوه هایی ست که تاب را از دلم ربوده است

یه سِریا هم هستن که میان و قول میدن
"تا اَبَد تنهات نذارن"
ولی خیلی زود اَبَدِشون "عفو" می خوره لامصبا..!

بهشت فاصله پلک بالا و پایین من است وقتی به تو نگاه میکنم.

پیله کرده ام به تو... نمیدانی پروانه شدن دراغوشت چ عالمی دارد

تعداد صفحات : 12